تصور کنید میخواهید یک درخت بلند و کهنسال را بررسی کنید. دو متخصص را به کمک میطلبید. اولین متخصص، یک مهندس جنگل است. او به سراغ ریشهها، نوع خاک، سلامت تنه و شرایط آب و هوایی میرود…

تحلیل بنیادی دقیقاً مانند نگاه مهندس جنگل است: بررسی عمق و بنیاد یک دارایی برای سنجش ارزش ذاتی آن. در مقابل، تحلیل تکنیکال مانند کار باغبان است: مطالعه حرکتهای گذشته قیمت بر روی نمودارها برای پیشبینی حرکت آینده.
حالا سؤال اساسی اینجاست: برای موفقیت در بررسی بازار و تحلیل سهام، کدام روش بهتر است؟ آیا باید مانند “وارن بافت” به دنبال ارزش ذاتی بود یا مانند “جسی لیورمور” به حرکات نمودار قیمت چسبید؟
تحلیل بنیادی روشی است برای اندازهگیری “ارزش واقعی” یا “ارزش ذاتی” یک دارایی. هدف اصلی یک تحلیلگر بنیادی این است که بفهمد آیا دارایی موردنظر در حال حاضر “ارزانتر” از ارزش واقعیاش معامله میشود (فرصت خرید) یا “گرانتر” (احتمال فروش).
یک تحلیلگر بنیادی برای تحلیل سهام یک شرکت، مانند یک بازرس مالی عمل میکند و گزارشهای زیر را موشکافی میکند:
در اینجا تمرکز بر اقتصاد کلان کشورهاست. عواملی مانند:
عوامل بنیادی منحصر به فردی دارند:

تحلیل تکنیکال بر این فرض اساسی استوار است که “همه چیز در قیمت خلاصه شده است”. این یعنی تمام عوامل بنیادی، اخبار، روانشناسی بازار و… در قیمت فعلی لحاظ شدهاند. بنابراین، به جای بررسی علت حرکت قیمت، بر روی “اثر” آن یعنی خود نمودار قیمت تمرکز میکند.

ابزارهای تحلیل تکنیکال: نمودار قیمت، اندیکاتورها و الگوهای نموداری
ابتدا باید تصمیم بگیرید که در کدام بازار میخواهید فعالیت کنید؟ آیا به بازار سهام ایران علاقهمندید؟ یا جذابیتهای ارزهای دیجیتال شما را مجذوب خود کرده است؟
ابتدا باید تصمیم بگیرید که در کدام بازار میخواهید فعالیت کنید؟ آیا به بازار سهام ایران علاقهمندید؟ یا جذابیتهای ارزهای دیجیتال شما را مجذوب خود کرده است؟
ابزارهای ریاضی که بر اساس قیمت و حجم معاملات محاسبه میشوند:
مانند الگوی “سر و شانه”، “کف دو قلو” و “پرچم”
سطوحی که قیمت در برخورد به آنها واکنش نشان میدهد.
پس از بررسی دقیق، به نظر میرسد پرسش “کدام بهتر است؟” پرسش درستی نباشد. سؤال بهتر این است: “کدام روش برای “سبک معاملاتی” و “اهداف” من مناسبتر است؟”

تحلیل بنیادی مانند مهندس جنگل است که به بررسی ریشهها، خاک و سلامت درخت میپردازد تا ارزش واقعی آن را بسنجد.
تحلیل بنیادی مانند مهندس جنگل است که به بررسی ریشهها، خاک و سلامت درخت میپردازد تا ارزش واقعی آن را بسنجد.
در واقع، این دو روش نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگر هستند. ترکیب این دو میتواند یک استراتژی بسیار قدرتمند ایجاد کند. این ترکیب را “تحلیل تکنو-فاندامنتال” مینامند.
شما با تحلیل بنیادی متوجه میشوید سهام شرکت “الف” در بورس تهران، P/E پایینی دارد، مدیریت قوی و بدهی کم است (پتانسیل رشد بلندمدت). سپس با تحلیل تکنیکال، میبینید که قیمت این سهم به یک خط روند صعودی چندماهه برخورد کرده و الگوی کندل استیک برگشتی مثبت نیز تشکیل شده است. اینجا نقطه ایدهآلی برای خرید است.
یک نجار ماهر از اره برای برش و از چکش برای کوبیدن میخ استفاده میکند. او نمیپرسد “کدام بهتر است؟” زیرا هر ابزار کاربرد خاص خود را دارد. در بررسی بازار نیز همین قانون حاکم است.
و اگر میخواهید بهترین نتایج را بگیرید، از هر دو روش به صورت ترکیبی استفاده کنید. به یاد داشته باشید، هیچ روشی “جادویی” نیست. موفقیت در گرو یادگیری مستمر، تمرین، مدیریت ریسک و مهمترین عامل, داشتن نظم و انضباط شخصی است. استراتژی خود را بر اساس شخصیت و اهدافتان بسازید، نه بر اساس شایعات بازار.